چند شبه که خواب با چشام داره غریبی میکنه

حال عجیب دل  من چاره فریبی میکنه

سخته برام به این زودی تو رو فراموش بکنم

نمیخوام با دوری تو غصه رو آغوش بکنم 

همیشه من یاد توام گرچه ازم تو دور شدی

بدون که جات تو قلبمه هر جا که باشی نازنین

نمیشه  از تو بگذرم آخه عزیزی واسه من

برگرد کنار من بمون روشنی دنیای من

با هر کس باید مثل خودش رفتارکنی،اگر به بد خوبی کنی از تو سو استفاده خواهد کرد و اگر به خوب بدی کنی

رهایت خواهد کرد

رمز عاقبت به خیری ترس از خداست

نکن تو کاری که بعد،از آن پشیمان شوی

به سر زنی با دو دست،زار و پریشان شوی

بشنو پند با دل و جان از پیر، که با عشقی دهد

قبل از آن که روزگار آن را به تو با ضربه سنگین دهد

چرا رها كردي منو مني كه بت وابسته ام

نيمه جاده رفتي و گفتي كه از تو خسته ام

آه كه ازم دور شدي و سراغي از تو ندارم

هر شب كنار پنجره  به ياد چشمات ميبارم


 

بگو حالا  چيكار كنم  حتي  نذاشتي  خبري

فكر نميكردم اينجوري تو از كنار من بري

پيشم نيمياي هر چقدر از ته دل صدات كنم

ميشم ديوونه اگه  باز من  نتونم  نگات كنم

 

نميتونم  يه  ثانيه  تو  رو  فراموش   بكنم

چراغ عشق تو توي اين دلم خاموش بكنم

بيا و رحمي تو بكن به اين دل مسكين من

من بي تو كوه دردمو بيا واسه تسكين من

دلم باتو برای تو پل خوشبختی میسازه

که حتی باغمت هیچوقت امیدش رو نمیبازه

تو باور کن نگاهی رو که بی اسم تو میمیره

که دنیایی رو  که داده به تو ازتو نمیگیره

چقدر آرامشت خوبه به من حس نفس میده

به من معنی آزادی حتی توی قفس میده

چقدر آغوش تو گرمه پناه دستای سردم

من حتی توی آغوشت به دنبال تو میگردم